قالب سبز


psychology
لوگو دوستان

فروید (همچون برخی دیگر از اندیشمندان جهان مدرن)، اصل و اساس بیوگرافی نویسی را نفی کرد و زیر سؤال برد تا ازاین دیدگاه نشان دهد که انسان فراتر از زندگی روزمره داراي انگیزه هاي درونی و پنهان است که پیش تر و مؤثرتر از عقلانیت عمل کرده و خاستگاه بسیاري از رفتارهايماست.
با این حال، باید توجه داشت که روانکاوي رابطه اي نزدیک با زندگی فروید دارد                     

 " زیگموند فرویدنخستین فرزندیاکوب فروید" از سومین همسرش آمالی ناتانسون در شهر کوچک فرایبرگ واقع در موراویا متولد شد. او ا زخانواده یهودی بود اما هیچ وقت مناسک و مراسم دینی یهود را انجام نمی داد و پیرو مذهبی نبود. با این حال به میراث فرهنگیش افتخار می کرد و به معنای غیر دینی مفتخر بود.

خاطره ای از دوران کودکی:


فروید د رکنار پدرش یاکوب 1864

من شاید 12 ساله بودم که پدرم شروع کرد مرا با خود به پیاده روی بردن و آشکار کردن نظراتش درباره امور دنیایی که در آن زندگی میکنیم. در بین صحبت ها او برای من داستانی تعریف کرد تا به من نشان دهد حال چقدر اوضاع نسبت به آنچه در روزگار او بوده بهتر شده.

او گفت: هنگامی که جوان بودم شنبه روزی برای قدم زدن به خیابانهای شهر زادگاه تو رفتم. لباس خوبی به تن داشتم و کلاه پوستی نوی بر سرم بود. یک مسیحی به سمت من آمد و با یک ضربه کلاهم را در گل انداخت. و نعره زد جهود از پیاده رو بیرون برو!!

من پرسیدم شما چه کردید؟!

آرام پاسخ داد: به خیابان رفتم و کلاهم را برداشتم.

این حرف تکانم داد، رفتاری عاری  از قهرمانی از جانب آن مرد بزرگ و نیرومند که دست آن پسر کوچک را گرفته بود.


فروید در کنار مادرش آمالی1872

فروید مردی بی چون و چرا محبوب و عزیز مادر بوده است و در سراسر زندگی یک احساس غلبه و پیروزمندی با خود دارد. این یک احساس پیروزی است که غالبا موجب بروز پیروزی واقعی می شود.


ساختار خانواده پر جمعیت فروید و روابط خانوادگی د رهم پیچیده آن ترکیب از مادری جوان و پدری پا به سن گذاشته و برادر ناتنی که حدودا هم سن مادرش بود بی تردید تاثیر بسیاری بر اندیشه های بعدی او داشت.


فروید در ماه ژوئن 1882 با مارتا  از یک خانواده یهودی آلمانی که از نظر فرهنگی سرشناس بودند ازدواج کرد و دوران نامزدی آنها به 4 سال طول کشید.

نامه فروید به مارتا:

به راستی این فکر از پیش مرده ایست که بگویند زنان را عینا مانند مردان به مقابله و تلاش در عرصه هستی فرستاد.

{...} به گمان من تمام اصلاحات در قانون و فرهنگ در برابر این واقعیت شکست خواهد خورد؛ مدتها قبل از دورانی که مرد بتواند مقامی برای خود در جامعه بدست آورد. طبیعت سرنوشت زن را در عرصه زیبایی، دلربایی و جذابیت تعیین کرده است.

قانون و آداب و رسوم باید بسیاری چیزهایی را که از زنان دریغ شده به آنان باز پس دهد. ولی موقع و مقام زن همان خواهد بود که تعیین شده: در جوانی عزیزی دلبند و مورد پرستش و در سالهای کمال همسری محبوب و دوست داشتنی.


1896

فروید برای اولین بار از اصطلاح روانکاوی برای توصیف روش جدید خود استفاده کرد.


تطبیق وسیع روانکاوی با فلسفه شوپنهاور که نه تنها از تقدم عواطف و اهمیت قاطع  میل جنسی دفاع کرده بلکه قدمی فراتر نهاده و مکانیسم واپس زدگی را حدس زده است. "دلیل این نیست که من قبلا به نظرات او واقف بوده ام. من خیلی دیروقت به مطالعه آثار شوپنهاور پرداختم."


1920

اگر ما این حقیقت را که استثنائی نمی شناسد بپذیریم که هر چیز زنده ای به سبب دلایل روانی خویس می میرد یک بار دیگر به چیزی غیرارگانیک تبدیل می شود. آنگاه ناگزیر می شویم بگوییم:

" هدف تمام زندگی مرگ است"

و با نگاه به گذشته باید بگوییم که چیزهای بی جان قبل از موجودات زنده وجود داشته اند (فراسوی اصل لذت_بخش 5)


با دخترش سوفی  _ 1913

1923

در ماه فوریه اولین علائم سرطان دهان در فروید تشخیص داده شد. او در روز حدود 20 سیگار برگ می کشید که حتی بعد از بیماریش آن را ترک نکرد.

1933

پس از به قدرت رسیدن هیتلر و مبارزه خشن حزب نازی برای ریشه کن ساختن روانکاوری کتابهای فروید در برابر ازدحام مردم در برلین به آتش کشیده شد.


اظهار نظر فروید در باره این رویداد:

" چقدر داریم پیشرفت می کنیم:

اگر در قرون وسطی می زیستم خودم را می سوزاندند، امروز به سوزاندن کتابهایم قناعت می کنند."


با دخترش آنا فروید

1938

روانکاوی بر پایه مطالعه خوابها و سهوهای روانی در مردم عادی و بر اساس عوارض روان نژندی(سراسیمگی- نگرانی) به این نتیجه رسیده است که:

انگیزه های ناشی از بدویت و توحش و شرارت آدمیزاد در هیچکس یکسره رخت بر نبسته است و همچنان به حالت سرکوفته به هستی ادامه می دهد. و منتظر فرصتی است که به فعالیت بیفتد.

و همچینین عقل ما ضعیف و قائم به غیر و بازیچه و آلت دست انگیزه ها و هیجانهای ماست.

1939

هنگامی که به گذشته بر می گردم و نظری به وظیفه ای که انجام آن را در زندگی خود به عهده گرفته بودم می افکنم، با سربلندی می توانم بگویم که من بسیاری از راههای جدید را گشوده ام و گامهای اولیه را برداشته ام که ممکن است در آینده افق تازه ای را در برابر نسل های بشری پدیدار سازد. ولی خود من نمیتوانم پیش بینی کنم که گسترش میدان افق تا چه اندازه خواهد بود.


روحش شاد


[ شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ] [ 23:45 ] [ avin ]

.: Weblog Themes By GreenSkin :.

درباره وبلاگ

جدال تنهایی ام با غرور تو

که شعر نمیشود

           بانو

لااقل در تب بی پناهی ام

کمی جاری باش

آغوش زنانه ات را بگشا

برای کودکانه ترین عادت هایم

بگذار کمی در آرامگاه سینه ات

مثل یک سربازِ زخمی

پناه بگیرم

و در ستایش مهربانی ات

تندیسه ای بسازم از تو

در فصلی همرنگ من

  شعر شو

شعری از شکوه باران

که زنانگی ات را باروَر کند

ودر تصادم بی اختیار

آغوشت با بی تابی من

       تنم

عاشقانه ترین نگفته ها را زمزمه خواهد کرد با تو
امکانات وب