قالب سبز


psychology
لوگو دوستان

 از نشانه هاي اختلال در قابليت هاي جسماني فرد افسرده مي توان به خستگي ، كوفتگي ،اختلال در خواب و گوارش ،يبوست ،سرگيجه ،كاهش وزن ، تنگي نفس ،اختلال در قاعدگي و فعاليت جنسي اشاره نمود . در حالي كه بي قراري،تندخويي،وسواس،تحريك پذيري ،بي اعتمادي ،اضطراب و تشويش خاطر و.... از نشانه هاي افسردگي در عملكرد قابليت هاي رواني مي باشند؛غالبا اختلالات بدني افسردگي را

مي توان راحت تر از اختلالات رواني در بيمار مشاهده نمود.

به عقيده بك افسردگي را مي توان به عنوان نوعي اختلال مرضي تعريف كرد كه شامل تغييراتي در پنج حوزه رفتاري عمده (عواطف منفي ، شناخت هاي منفي ، انگيزش منفي ، تغييرات رفتاري و تغييرات ثباتي ) مي شود.

تقسيم بندي هاي مختلف افسردگي

در مورد افسردگي همواره اين ابهام وجود داشته كه آيا افسردگي يك نوع خاص با گستره متفاوت است يا اينكه انواع و اقسام متفاوت افسردگي وجود دارد. از دهه هاي آغازين قرن بيستم طبقه بندي هاي مختلف افسردگي ،زمينه اي بود كه توجه دانشمندان روان شناسي را به خود معطوف ساخته و تحقيقات زيادي در اين زمينه انجام گرفته است. اما در يك نوع تقسيم بندي كه عموم روان شناسان بر آن اتفاق نظر دارند اين است كه افسردگي هارا در دو گروه عمده با علائم خاص در نظر مي گيرند :

1ـ افسردگي هاي درون زا[1] (پسيكوتيك)

2ـ افسردگي هاي برون زا[2] (نوروتيك)

در مورد افسردگي هاي درون زا و واكنشي مي توان گفت كه افسردگي هاي درون زا نوعي از افسردگي است كه بدون ارتباط با عوامل محيطي خود را نشان مي دهند ؛ در حالي كه افسردگي واكنشي احتمالا در مقابل يك عامل يا محرك بيروني كه لزوما استرس زا نيز مي باشند خود را آشكار مي سازند. در جدول 1 علائم افسردگي درون زا و واكنشي نشان داده شده است.

جدول1 علائم باليني افسردگي درون زا و واكنشي
افسردگي درون زا (پسيكوتيك )
افسردگي برون زا (نوروتيك)

بيداري سحر گاهي
واكنشي بودن افسردگي

تغيير حالت در طي روز
شتاب زدگي

اشكال در تمركز فكر
دلسوزي براي خود

كندي رواني ـ حركتي
نارسي و بي كفايتي

كم شدن آشكار وزن
تحريك پذيري

ناتواني اجتماعي
افكار هيپوكندريايي و هيستر يايي




در نوع ديگري از تقسيم بندي افسردگي كه عده زيادي از روان شناسان بر آن تاكيد دارند ، اين بيماري را به دو شكل افسردگي يك قطبي[3] و افسردگي دو قطبي[4] مطرح نمودند. واژه افسردگي يك قطبي و دو قطبي در سال 1960به وسيله پريس[5] پيشنهاد شد.

افسردگي يك قطبي كه رايج ترين نوع بيماري افسردگي است (افسردگي باليني )، براي مواردي به كار مي رود كه عود مكرر افسردگي بدون حالت مانيا در سيماي باليني فرد ظهور كند . ضمن اينكه دليل استفاده از اصطلاح يك قطبي، داشتن يك قطب با حد نهايي براي بيمار است.

افسردگي دو قطبي كه آنرا اختلال يا بيماري شيدايي نيز مي گويند در مواردي به كار مي رود كه بيمار داراي تظاهرات و حملاتي از دو نوع افسردگي و مانيا باشد و خلق فرد بين دو حد نهايي هيجان يا غمگيني (افسردگي ـ شنگولي ـ ماني)در نوسان باشد . احساسات افسردگي دو قطبي با هر مرحله از بيماري به شدت تغيير مي كند . در جريان افسردگي دو قطبي ممكن است فرد در يك شرايط خاص احساس غمگيني شديد ، احساس بي ارزشي و اشكال در تمركز حواس داشته باشد و در موقعيت خاص ديگر ممكن است احساس سبك بالي ،قدرت ، ايمني و شادي بيش از حد داشته باشد و بر اين باور باشد كه قادر به انجام دادن هر كاري بوده و رفتار جسورانه از خود نشان مي دهد .

اما رايج ترين و شايع ترين نوع طبقه بندي در حال حاضر ،افسردگي ها را به انواع اوليه و ثانويه تقسيم مي نمايد. در اواسط دهه 1950دست اندركاران بخش روان پزشكي دانشگاه واشنگتن مفاهيم اوليه و ثانويه را ارائه نمودند كه هدفشان درك روشن تر افسردگي عنوان گرديد. در واقع علت اصلي اين تقسيم بندي ترتيب زماني وقوع حوادث مي باشد.

افسردگي اوليه در افرادي به وجود مي آيد كه قبلا به اختلالات رواني مبتلا نبودند و علائم بيماري رواني را نداشتند و در سابقه بيمار به جزحملات افسردگي يا ماني ، بيماري رواني ديگري وجود ندارد . اين نوع افسردگي ها واكنش قابل توجهي به داروهاي ضد افسردگي سه حلقه اي نشان مي دهند .

افسردگي ثانويه در افرادي به وجود مي آيد كه قبلا به نوعي اختلال رواني داشتند . يعني افسردگي هاي ثانويه در طي يك بيماري رواني ديگر مثل اضطراب ،وسواس ، شخصيت ضد اجتماعي ،الكليسم و .... به وجود مي آيد. جدول 2 علت وجود افسردگي هاي اوليه و ثانويه را نشان مي دهد.

جدول 2: علت وقوع افسردگي هاي اوليه و ثانويه
اختلال عاطفي اوليه: بدون بيماري رواني قبلي به دليل عدم توانايي در تطابق با شرايط و مشكلات زندگي و يا اختلال در انتقال دهنده هاي شيميايي به نام كتكولامين ها (هورمون هاي اپي نفرين،نوراپي نفرين ودوپامين)كه درواكنش به فشارهاي رواني موثر ند .

اختلال عاطفي ثانويه : قبل ازيك يا چند تشخيص ذيل ،افسردگي وجود داشته است (احتمالا به دليل عوامل ژنتيكي)الكليسم ،وابستگي به دارو و مواد مخدر ، هيستري ،جامعه ستيزي ،نوروز اضطراب ، نوروز هراس ، نوروز وسواس ، اسكيزوفرني، بي اشتهايي ، همجنس گرايي و مسايل جنسي


ويسمن[6] و ديگران در بررسي ها و تحقيقات خود پيرامون تفاوت هاي بين افسردگي هاي اوليه و ثانويه خاطر نشان كردند كه افسردگي اوليه در بانوان دو برابر مردان مي باشد. افسردگي اوليه به طبقه متوسط جامعه بوده؛در حالي كه مبتلايان به افسردگي ثانويه از طبقات پايين جامعه محسوب مي گردند. سن آغاز افسردگي در افسرده هاي اوليه 32 و در ثانويه 28 سال عنوان گرديد ضمنا ميزان خود كشي ها در افسردگي هاي ثانويه بيشتر از افسردگي هاي اوليه عنوان شده و نيز كندي رواني حركتي نيز در افسردگي هاي اوليه در مقايسه با افسردگي هاي ثانويه بيشتر گزارش شده است .

سبب شناسي افسردگي از ديدگاه هاي نظري

از آنجايي كه عوامل متعددي از نظر جسمي ، فكري و عاطفي در بروز بيماري افسردگي موثرند ، اختلال افسردگي را مي توان نقطه تلاقي متغير هاي بسياري دانست كه در نهايت به يكديگر مي پيوندند. بر اين اساس علل افسردگي از ديدگاه هاي نظري متعددي مورد بررسي قرار گرفته كه به توضيح مختصري از هركدام مي پردازيم.

الف)ديدگاه زيست شناختي : دانشمندان نظريه زيست شناختي اعتقاد دارند ؛علت افسردگي در ژنها و يا در بعضي كار كردهاي ناقص فيزيولوژيكي مي باشد كه احتمال دارد پايه توراثي داشته و يا نداشته باشد. يافته هاي اين ديدگاه بيان مي كند كه افراد دو قطبي يعني كساني كه هم شيدايي و هم افسردگي را تجربه مي كنند حداقل دو نسل از بستگانشان رفتارهايي مشابه از خود بروز مي دهند و اين در حالي است كه افسردگي يك قطبي در بيشتر موارد كه انتظار مي رود تصادفي باشد ،در خانواد هاي افراد دو قطبي روي مي دهد. صرف نظر از اين كه عامل ژنتيكي به وسيله چه عاملي به ارث برده مي شود ، افسردگي احتمالا نتيجه فقدان انتقال دهنده هاي عصبي ـ شيميايي در نقاط ويژه اي از مغز مي باشد .

ب) ديدگاه رفتاري: از ديدگاه نظريه پردازان رفتاري (ياد گيري)فرض براين است كه افسردگي و فقدان تقويت به هم وابسته اند.يكي ازخصوصيات رفتاري فرد افسرده خودسنجی منفی[7] است.

لوين سن[8] در زمينه افسردگي از ديدگاه ياد گيري تحقيقاتي را انجام داده و معتقد است افراد افسرده يك ديد منفي از كار آمدي خود در برخورد با موقعيت هاي گوناگون دارند احتمال دارد كه احساس كار آمدي پايين انعكاس دقيقي از فقدان مهارت هاي اجتماعي و توانايي شخص افسرده در كسب تقويت باشد. اين امر بيان مي كند افرادي كه افسرده هستند ممكن است در موقعيت هاي دشوار به اندازه ديگران كوشش نكنند نه به اين خاطر كه اهدافشان را بسيار بلند تصور مي كنند بلكه به خاطر ديد منفي كه از توانايي خود دارند .

ج)ديدگاه روان پريشي: ديدگاه روان پريشي ،افسردگي را واكنش پيچيده اي در قبال از دست دادن چيزي يا شي مورد علاقه بيان كردند . زيگموند فرويد در اثر مشهورش تحت عنوان سوگواري وماليخوليا در مورد افسردگي معتقد است هم سوگواري طبيعي و هم ماليخوليا (افسردگي) پاسخهاي طبيعي در ازاي از دست دادن شخص يا چيزي مورد علاقه مي باشند.

د)ديدگاه نظريه پردازان فرهنگي اجتماعي : اميل دوركيم[9] جامعه شناس معروف بر اين باور است كه عوامل فرهنگي اجتماعي مثل وضعيت زندگي ، وضعيت شغلي ، طبقات اجتماعي خاص و ديدگا ه هاي مذهبي افراد مي توانند در واكنش هاي عاطفي و بروز افسردگي تاثير مستقيم داشته باشند.

وي معتقد است زماني كه جامعه اي دچار تحولي سريع گردد ، افراد جامعه مورد نظر احساس از خود بيگانه بودن كرده و در نهايت دچار افسردگي مي گردند .

و) ديدگاه شناختي : با نفوذ ترين نظريه هاي روان شناختي در مورد افسردگي از منظر اين ديدگاه بيان گرديده است. اساس اين نظريه ها براين باور استوار است كه تجربه واحد ممكن است به طرز متفاوتي دو نفر را متاثر سازد. بخشي از اين اختلاف ممكن است از شيوه تفكر انه در مورد تجارب كسب شده نشات بگيرد . در ميان چندين نظريه شناختي حول افسردگي ،الگوي تعريف شناختي آرون بك اساسي ترين نظريه شناختي در مورد افسردگي مي باشد كه مي گويد افسردگي اساساً اختلاف تفكر است تا اختلاف خلق؛ وي عقيده دارد شخص افسرده واقعيت ها را به طرق منفي سوء تعبير مي كند، برروي جنبه هاي منفي هر موقعيت تمركز مي يابد ودر مورد آينده نيز نظر بدبينانه و نااميدانه دارد.

ه) ديدگاه هستي گرا و انسان گرا: ديدگاه هستي گرا ،از دست دادن عزت نفس را به عنوان يكي از علل افسردگي عنوان كرده ؛در حالي كه نظريه پردازان انسان گرا معتقدند وقتي تفاوت بين آرمان و واقعيت آن قدر زياد شود كه فرد نتواند آن را تحمل نمايد ،در اين صورت افسردگي به وجود مي آيد.

معيارهاي تشخيص افسردگي

در ارتباط با ملاك و معيار تشخيص وسنجش افسردگي دربين روان شناسان اختلاف سليقه وجود دارد. هر كدام ازدانشمندان علم روان شناسي با تاكيد بريك جنبه يا جنبه هاي خاصي از افسردگي روش هاي مجزا به كار مي گيرند. به عنوان مثال بعضي به جنبه هاي جسماني،عده اي ديگر به جنبه هاي نظري و شناختي و بعضي از روان شناسان به جنبه هاي رفتاري مي پردازند.با اين توصيف، محقق سعي دارد معيارهاي معتبرتر رايج تر را دراين قسمت عنوان كرده و بررسي نمايد.

[ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ ] [ 14:55 ] [ avin ]

.: Weblog Themes By GreenSkin :.

درباره وبلاگ

جدال تنهایی ام با غرور تو

که شعر نمیشود

           بانو

لااقل در تب بی پناهی ام

کمی جاری باش

آغوش زنانه ات را بگشا

برای کودکانه ترین عادت هایم

بگذار کمی در آرامگاه سینه ات

مثل یک سربازِ زخمی

پناه بگیرم

و در ستایش مهربانی ات

تندیسه ای بسازم از تو

در فصلی همرنگ من

  شعر شو

شعری از شکوه باران

که زنانگی ات را باروَر کند

ودر تصادم بی اختیار

آغوشت با بی تابی من

       تنم

عاشقانه ترین نگفته ها را زمزمه خواهد کرد با تو
امکانات وب